و چهار ماه ب سرعت سپری شد
سلام تاراجان عزیز دل مامان خوبی گلکم امشب جمعه شب 30 خرداد 93 ب سلامتی جهار ماهگیت ب پایان رسید امروز روز خوبی بود صب خوابیدیم حدود 1 بود رفتیم خونه باباجون تا عصری اونجا بودیم ولی از بقل من بیرون نیومدی نمیدونم ولی فهمیدم ک خوب حس میکنی و میفهمی ظهر موقع رفتن وقتی لباس تنت کردم کلی دست وپازدی و خوشحال شدی خلاصه روز بدی نبود شب ک برگشتیم خونه شام اماده کردیم ومثه همیشه بابایی بعد شام خوابش برد تو اما چ کردی بعد این ک خوب شیر خوردی خوابوندمت رو زمین تا برم آشپزخونه بیام دیدم غلت زدی و دمر شدی داری بازی میکنی و شادی خب یکی دیگه ب شاهکارات اضافه شد در هرحال امروز هم گذشت روی ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
0:02